My Elysium
درس معلم گر بود زمزه ی محبتی جمعه به مکتب اورد طفل گریز پای را
جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 15:25 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

اس ام اس طنز جدید و خنده دار 1390

 

قـربـان صـداقت و صفـای خـودمـان

مـاییم و دل پـاک و خدای خـودمان

در شهر شما نمیتوان عاشق شد

بـایـد بـرویـم روستـای خـودمان

***************************

ای آنکه به حسن در لطافت ماهی

هر چند که کوتاه قدی،دلخواهی

شاخ گلی از پستی خود عار مـدار

عمر منی و از این سبب کوتاهی

***************************

وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم

ازم انتظار نداشته باش که

دعایی غیر از پنچر شدنت ، برات بکنم !

***************************

بسلامتیه اون پسری که خواست آدم بشه

ولی یه دختر اومد تو زندگیش و نذاشت . . .

همیشه پای یک زن در میان است !

***************************

بعضـی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربنـدن

همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان !

***************************

یارو  از خواب میپره پاش می‌شکنه

***************************

به یارو میگن فهمیدی زلزله اومد؟ میگه نه من روم اونور بود !

***************************

نگاهم کرد ، پنداشتم دوستم دارد ، نگاهم کرد  در نگاهش هزاران عشق خواندم

نگاهم کرد ، دل به او بستم ، باز نگاهم کرد و …

تازه فهمیدم یارو خله ! فقط نگاه میکنه !

***************************

منو یارم به هم وابسته بودیم  / کبوترهای یک گلدسته بودیم

به هم بستیم پیمان تا قیامت  / نگو که هر دو خالی بسته بودیم!

***************************

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

هندوانه کاشتیم اما کدو برداشتیم

***************************

پا میکشم از کوچه های همجواری / یعنی دگر اینجا ندارم اعتباری / با این همه دل به دستت می سپارم / شرمنده ام جز این ندارم یادگاری .

***************************

چیزیم نیست ، خرد و خمیرم فقط همین / کم مانده است بی تو بمیرم ، فقط همین / از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز / در عمق چشم های تو گیرم ، فقط همین .

***************************

بیچاره تر از عالم و آدم هستیم

ماتم زده ای مثل محرم هستیم

نه گندمی و نه یار گندمگونی

ما هم دل مان خوش است که آدم هستیم

 

 



آیا یک نابغه هستید ؟؟؟

در شکل زیر چند صورت می بینید؟

 

تست هوش 

 



ادامه مطلب ...


متن های جالب سنگ قبر بزرگان

متن سنگ قبر پروین اعتصامی

آین که خاک سیه اش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گرچه جز تلخی از ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر کوروش کبیر

ای انسان هر که باشی واز هر جا که بیایی

میدانم خواهی آمد

من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را بنا نهادم

بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر فریدون مشیری

سفر تن را تا خاک تماشا کردی

سفر جان را از خاک به افلاک ببین

گر مرا می جویی

سبزه ها را دریاب با درختان بنشین

 

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر فردین

بر تربت پاکت بنشینم غمناک

کوهی زهنر خفته بینم در خاک

از روح بزرگ هنریت فردین

شاید مددی به ما رسد از افلاک

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر بابک بیات

سکوت سرشار از ناگفته هاست

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر خسرو شکیبایی

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد

عشق پیدا شدوآتش به همه عالم زد

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر حافظ

بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر شاپور

قلبم پر جمعیت ترین شهر دنیاست......

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر سهراب سپهری

به سراغ من اگر می آیید

نرم وآهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر منوچهر نوذری

زحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی

چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر وینستون چرچیل

من برای ملاقات با خالقم آماده ام

اما اینکه خالقم برای عذاب دردناک ملاقات با من آماده باشد چیز دیگریست

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر اسکندر مقدونی

اکنون گور او را بس است

آنکه جهان اورا کافی نبود

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر نیوتن

ظبیعت وقوانین طبیعت در تاریکی نهان بود

                                                                             خدا گفت بگذار تا نیوتن بیاید.....

وهمه روشن شد

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر لودولف کولن(ریاضی دان)

141562353589793238462633862279088/3  

(توضیح : عدد پی л تا سی رقم اعشار(

 ++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر فرانک سیناترا(بازیگر و خواننده)

بهترین ها هنوز در راهند....

انسانهای بزرگ واقعا" بزرگند

++++++++++++++++++++++++++++

متن سنگ قبر ویرجینیا وولف(نویسنده)

در برابرت خود را پر میکنم از فرار نکردن

ای مرگ.

 

 



آینده:

یـک زن تــا زمانیکه ازدواج نکرده نگران آینده است. یک مرد تا زمانیـکـه ازدواج نـــکرده هــــرگز نگران آینده نخواهد بود.

 

موفقیت:

یــک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنچه هـمــسرش خرج میکند درآمد داشته باشد. یک زن موفق کسی است که بتواند چنین مردی را پیدا کند.

 

فیلم کمدی:

فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشته اند و ناگهان سریال نقطه چین شروع می شود. مردها فورا هیجان زده شده و شروع به خنده و همهمه میکنند، و حتی ممکن است ادای بامشاد را نیز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شکایت منتظر تمام شدنش میشوند.



ادامه مطلب ...


جمعه 22 مهر 1390برچسب:دوستان, :: 15:12 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

 

 

 

                          دوستان

                         دوستی آیینه مردانگیست..............................دوستی یک درسی از دیوانگسیت

                         دوستی دست مروت دادن است.........................دوستی مرز شناخت آدم است

                          دوستی یعنی که گیریم دست هم.............دوستی این نیست که باشیم پیش هم

                          دوستی یعنی فراسوی مرام...............................دوستی یعنی به یادت هرکجام



جمعه 22 مهر 1390برچسب:اسطوره یا داستان آفرینش, :: 14:57 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       
 
اسطوره یا داستان آفرینش، روایتی نمادین در یک فرهنگ و درمیان مردم است که درباره آغاز جهان و چگونگی پیدایش مردم سخن می‌گوید. این اسطوره‌ها بیشتر به صورت دهان به دهان نقل می‌گردند [۱]و شایعترین شکل اسطوره در میان فرهنگ‌های مختلف بشری هستند. با وجود نبود پشتوانه تاریخی، چنین اسطوره‌هایی در میان اعضای یک جامعه به عنوان حقایقی والا در نظر گرفته می‌شوند.[۲] این اسطوره‌ها تقریبا در تمامی مذاهب به چشم می‌خورند. برخی ویژگی‌ها در میان اسطوره‌های آفرینش مشترکند. درهمگی این داستان‌ها یک طرح کلی و شخصیت‌های تاثیر گذار (خدا گونه، انسانی، و یا جانورانی که در بیشتر موارد توان سخن گفتن و یا تغییر شکل سریع را دارند) وجود دارند و همگی در گذشته‌ای نامشخص و مبهم رخ داده‌اند.[۳] در تمامی این داستان‌ها سعی برآن است تا به پرسش‌های عمیقی که آن جامعه با آن‌ها دست به گریبان است پاسخ داده شود. اسطوره‌های آفرینش دیدگاه و نگرش افراد آن جامعه را نسبت به جهان نشان می‌دهند و چهار چوب هویت فرهنگی اعضای جامعه را معین می‌کنند.[۴]
 
 
 
آفریقا
 
باکوبا
 
در باور باکوبا زمین در ابتدا چیزی جز تاریکی و آب نبوده‌است .فرمانروای این زمین غولی بنام مبومبو بوده‌است. روزی او در معده اش احساس دردی شدید می‌کند و پس از آن خورشید، ستارگان و ماه را استفراغ می‌کند. گرما و نور خورشید آب‌های پوشاننده زمین را تبخیر می‌کند و ابرها پدیدار می‌گردند. حاصل تبخیر آب‌ها پیدایش خشکی بوده‌است. مبومبو یک بار دیگر استفراغ می‌کند و این بار چیزهای بسیاری از جمله مردم (نخستین زن و مرد) حیوانات (پلنگ، عقاب، میمون فومو) درختان، شهاب سنگ‌ها، سندان؛ تیغ، دارو و رعد و برق را بالا می‌آورد. زن آب‌ها نچینگ، در شرق زندگی می‌کرده‌است و پسر او وتو نخستین پادشاه باکوبا گردید.[۵]
 
ماسائی
 
ماسائی‌های کنیا بوجود آمدن انسان را نتیجه کار انکای آفریدگار می‌دانند. او یک درخت را به سه بخش تقسیم کرد. به نخستین پدر ماسائی یک چوبدستی داد. به نخستین پدر کیکویا یک کج بیل داد . به نخستین پدر کامبا یک تیر و کمان داد. همگی آن‌ها توانستند در جهان وحش زنده بمانند. پدر ماسائی‌ها از چوبدستش برای گله داری، پدر کیکویاها از بیلش برای کشاورزی و پدر کامباها از تیرو کمانش برای شکار استفاده کرد.[۶]
 
زولو ( قبيله كردوا موتوا)
 
نام آفریننده زولو اونکولونکولوست. او خود از نی پدیدارگشت و مردم و دام را بوجود آورد. او همه چیز را از زمین و آب‌ها گرفته تا حیوانات را آفرید. او نخستین انسان و پدر تمامی مردم شناخته شد. اوهمان کسی است که به زولوها آموخت که چگونه شکار کنند و چگونه آتش بیافروزند و غذای خود را آماده کنند.[۷]
 
*************************************************
 
اروپا
 
یونانی
 
هزیود در تئوگونیا (نسب نامه خدایان یا خدای نامه) ذکر می‌کند که در ابتدا خائوس وجود داشته‌است که خود گایا (زمین)، تارتاروس (جهان زیرین)، اروس (شهوت)، نوکس ( تاریکی شب) و اربوس ( تاریکی جهان زیرین) را پدید آورد. گایا از دل خود اورانوس و پونتوس را بوجود آورد. سپس گایا با اورانوس نزدیکی کرده و بسیاری از خدایان یونان باستان از جمله اوکئانوس، رئا، فی بی و تیتان‌ها را زائید. کرونوس که یکی از فرزندان آن دو و یکی از تیتان‌ها بود، با کمک گایا اورانوس را اخته کرد.سپس کرونوس با رئا ازدواج کرد. از فرزندان آن دو می‌توان هرا، پوزئیدون، هادس و زئوس را نام برد. زئوس و برادرانش کرونوس و سایر تیتان‌ها را برکنار کردند و برای روشن شدن محدوده فرمانروایی خود قرعه کشی کردند. نتیجه بدین قرار بود که زئوس فرمان روای آسمان‌ها گشت، دریاها از آن پوزئیدون گردید و جهان زیرین نیز نصیب هادس شد.[۸]
 
آسیا
 
مغولی
 
مغول‌ها اسطوره آفرینش واحدی ندارند. از میان باورهای متعدد آن‌ها یکی داستان آفرینش توسط یک لاما (کاهن اعظم) است. در آغاز تنها آب وجود داشت و لاما با چوبدست آهنینی در دست از آسمان پایین آمد و با همان چوبدست خود مشغول همزدن آب گردید. این همزدن سبب ایجاد باد و آتش گردید و افزایش غلظت مرکز جایی که لاما به هم می‌زد خشکی را ایجاد کرد.باور دیگری آفرینش را مربوط به لامایی بنام اودان ذکر می‌کند. اودان آسمان و زمین را از هم جدا کرد و آسمان و زمین را به نه طبقه تقسیم کرد. او همچنین نه رودخانه بوجود آورد.پس از آفرینش زمین او نخستین زن و مرد را از گل آفرید. این زن و مرد خود والدین تمامی انسان‌ها شدند.[۹]
 
چینی
 
اسطوره‌های آفرینشی چینی‌ها گستره‌ای از فلسفه تا فرهنگ عامه را شامل می‌شود. در فلسفه چینی، می‌توان برخی از نخستین داستان‌های آفرینش را در تائو ته جینگ (حوالی قرن چهارم پیش از میلاد) یافت.
 
« پیش از پیدایش آسمان و زمین چیزی بی شکل ولی کامل پدید آمد. آن چیز بی شکل، در سکوت و تنهایی، بدون تغییر وجود داشت. از آن رو که نامش را نمی‌دانیم، من او را »وی« خطاب می‌کنم. »وی« یگانگی را بوجود آورد. یگانگی دوگانگی را زائید. دوگانگی سه گانگی را پدید آورد و سه گانگی آفریده‌های بیشماری را ایجاد کرد. آفریده‌های بیشمار »یین« را بر پشت و »یانگ« را در آغوش خود گرفتند. آنها خنثی گر تضاد این دو و در نتیجه پدید آورندگان توازن و هارمونی هستند.» [۱۰]
خاورمیانه
 
سومری
 
قدیمی ترین اسطوره آفرینش سومریان به حدود ۱۸ قرن پیش از میلاد باز می‌گردد. این اسطوره بروی بخشی از لوحی گلی نگاشته شده‌است. لوح از این جا آغاز می‌شود که خدایان آنو، انلیل، ائا و نینهورساگ دست به آفرینش سومریان و حیوانات می‌زنند. سپس پادشاهان از آسمان پایین می‌آیند و نخستین شهرها از جمله اریدو، لارسا و شوروپاک بنا نهاده می‌شوند. بخش بعدی لوح از میان رفته‌است ولی پس از آن لوح نشان می‌دهد که خدایان تصمیم به فرستادن طوفانی برای نابودی بشریت می‌گیرند. زیودسورا از این مسئله با خبر می‌شود و یک کشتی می‌سازد. کشتی هفت شبانه روز اسیر طوفان می‌گردد تا این که خدای خورشید بر زیودسورا نمایان می‌گردد. زیودسورا کشتی را می‌گشاید و در مقابل خدای خورشید (اوتو) به خاک می‌افتد و برایش گاو و گوسفند قربانی می‌کند. بخش بعدی داستان نیز بدلیل شکستن لوح ازبین رفته‌است و در قسمت پایانی خدایان به زیودسورا عمر جاودان می‌بخشند.[۱۱]
 
بابلی
 
انوما الیش اسطوره آفرینش بابل است و در آن مردوک برای حفظ سایر خدایان در مقابل حمله طراحی شده تیامات بوجود می‌آید. مردوک پیشنهاد محافظت از خدایان را در صورتی که آنها او را پیشوای خود قرار دهند مطرح می‌کند. خدایان دیگر می‌پذیرند. مردوک تیامات را شکست می‌دهد و بدن او را دو پاره کرده از یک پاره آسمان را و از دیگری زمین را می‌سازد. او سپس تقویم را می‌سازد و خورشید و ماه و ستارگان را نظم می‌دهد. با اظهار وفاداری خدایان به مردوک او دست به ساخت بابل به عنوان معادل زمینی سرزمین خدایان می‌زند. مردوک پس از آن همسر تیامات را نابود می‌کند و از خونش برای ساخت انسان استفاده می‌کند. او این کار را از این جهت انجام می‌دهد که انسان‌ها نیز توان انجام کارهای خدایان را داشته باشند.[۱۲]
 
اسلامی
 
داستان آفرینش در اسلام بصورتی پراکنده میان آیات متعدد قرآنی مطرح گردیده‌است. خطوط اصلی داستان شباهت‌های زیادی با نسخه معادل یهودی/ مسیحی آن دارد. به گفته قرآن آسمان و زمین در ابتدا به هم پیوسته بوده‌اند و سپس از هم جدا گردیدند.[۱۳] پس از دوره‌ای که آسمان به شکل بخار بود، خدا آسمان و زمین را به شکل امروزی در آورد.[۱۴] برخی آیات قرآن آفرینش را طی شش روز [۱۵]و برخی آنرا در طی هشت روز (دو روز آفرینش زمین، چهار روز آفرینش کوه‌ها و برکت دادن زمین و سرانجام دو روز برای آفرینش آسمان‌ها)[۱۶] بیان می‌کنند. دانشمندان اسلامی می‌گویند که آفرینش در همان شش روز رخ داده‌است زیرا دو روز آفرینش زمین خود بخشی از چهار روز آفرینش کوه‌ها و برکت دادن زمین است. با گسترش علوم طبیعی و افزایش آگاهی در باره منشا زمین و جهان، امروزه بیشتر اندیشمندان اسلامی ترجیح می‌دهند که کلمه یوم را به جای روز به عنوان دوره یا عصر تفسیر کنند. قرآن ذکر می‌کند که الله آسمان‌ها و زمین را آفرید و تمامی آفریدگانی که راه می‌روند، می‌خزند، پرواز می‌کنند را از آب بوجود آورد.[۱۷] بر اساس قرآن خداوند انسان را از گل آفرید.[۱۸] نخستین انسان آدم نام داشت و در بهشت زندگی می‌کرد. خدا نام تمام موجودات را به او آموخت و فرمان داد تا تمامی فرشتگان به او سجده کنند. به جز ابلیس که از سجده کردن امتناع ورزید، سایر فرشتگان فرمان بردار بودند.[۱۹] خداوند به آدم و همسرش گفت که در باغ بهشت به جز از میوه درخت ممنوعه می‌توانند از سایر میوه‌ها و غذاها استفاده کنند.[۲۰] ابلیس آنها را به نافرمانی از خدا فراخواند و آنها میوه درخت ممنوعه را خوردند[۲۱] و متوجه عورت خویش گشتند.[۲۲]وقتی خدا از نافرمانی آنها آگاه گردید، آنها را از باغ بهشت اخراج کرد و به زمین فرستاد.[۲۳]
 
یهودی/ مسیحی
 
درباورهای یهودی / مسیحی در دو روایت راجع به آفرینش سخن به میان آمده‌است.روایت نخست در ابتدای کتاب آفرینش عهد قدیم است که در آن جا سخن از چگونگی آفرینش جهان بوسیله خداوند در طی شش روز به میان می‌آید. آفرینش با فرمان الهی صورت می‌پذیرد. برای مثال در نخستین روز هنگامی که خدا می‌گوید روشنائی باشد! روشنائی بوجود می‌آید. در روز دوم و سوم خدا آب‌ها، آسمان و خشکی را از هم جدا کرده و زمین را پر از گیاهان می‌کند. سپس نورهای آسمان را می‌آفریند تا فصول بوجود آیند و روشنایی بزرگتریا خورشید را حاکم بر روز و روشنایی کوچکتر یا ماه را حاکم بر شب می‌کند. در روز پنجم خداوند موجودات دریایی و پرندگان را می‌آفریند و به آن‌ها دستور می‌دهد تا زاد و ولد کنند. در روز ششم خدا موجودات خشکی را بوجود می‌آورد. انسان پس از کامل شدن تمام جهان آفریده شده‌است . انسان بر اساس تصویر خدا ساخته و بر سایر موجودات برتری داده می‌شود.سرانجام خداوند در روز هفتم به استراحت می‌پردازد و آن روز را مقدس می‌شمارد.[۲۴] در روایت دوم کتاب آفرینش، آفرینش انسان پس از بوجود آمدن آسمان و زمین ولی پیش از آفرینش سایر گیاهان و جانوران رخ می‌دهد. انسان از خاک زمین ساخته می‌شود و خداوند نفس خود را در او می‌دمد. خدا برای انسان باغ عدن را می‌سازد و در آن انواع درختان را قرار می‌دهد تا آدمی از میوه هایشان استفاده کند. با این وجود به انسان اجازه خوردن میوه درخت آگاهی از خوب و بد داده نمی‌شود. خدا می‌گوید که خوردن آن میوه کشنده‌است. خدا انواع جانوران را می‌آفریند تا همراه و کمک انسان باشند و آن‌ها را به نخستین مرد (آدم) می‌نمایاند. آدم آن‌ها را نامگذاری می‌کند ولی هیچیک را یاوری بسزا برای خود نمی‌یابد. خدا او را به خواب می‌برد و یکی از دنده‌های او را خارج می‌کند تا از آن برای ساختن نخستین زن استفاده کند.آدم هنگامی که همسرش را می‌بیند می‌گوید: این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم نام او “نساً باشد، چون از انسان گرفته شده‌است. به گفته کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان، از همین روست که مرد به خاطر همسر خود از پدر و مادرش جدا می‌گرددو به همسر خود می‌پیوندد، و از آن پس ، آن دو یکی می‌شوند.[۲۵]
 
http://fa.wikipedia.org
 
آفرینش در شاهنامه
 
آفرینش هستی در شاهنامه بر پایه ی اندیشه ها و باروهای ایرانیان باستان است.
 
باورهای ایرانیان باستان:
 
نخست هیچ نبود. تنها زمان بیکرانه بود.زمان یا زروان که درنگ خدای نیز نامیده می شد، بی کران و جاودانی بود.به نوشته ی دهخدا: در زمان هخامنشیان ، عقاید مختلفی در باب ماهیت این پروردگار وجود داشته است . بعضی او را با مکان و برخی دیگر با زمان یکی میدانستند عقیده  اخیر فایق آمد. در آیین مهرپرستی ، عقیده  مربوط به زروان را پذیرفتند. مانی با اقتباس افکار زرتشتی عصر خود، نام زروان  را به خدای بزرگ اطلاق کرده است . برخی از محققان مذهب معمول مزدیسنی عهد ساسانی را همان زروانیت دانسته اند. بسیاری از نویسندگان و مورخان قرنهای پنجم – هشتم میلادی این استوره را راجع به آفرینش از عقاید ایرانیان عهد ساسانی نقل کرده اند و آن متعلق به آیین زروانی است : زروان خدای نخستین در مدت هزار سال قربانیها کرد تا پسری بیابد و نام او را هرمز نهد، اما عاقبت وی درباره  تأثیر قربانی های خودبه شک افتاد پس دو پسر در بطن او پدید آمد: یکی اهرمزد چون وی قربانی کرده بود و دیگری اهریمن ، زیرا که وی شک کرده بود. زروان وعده داد که پادشاهی جهان رابه یکی از آن دو که زود به حضور او آید عطا کند. پس اهریمن سینه ٔ پدر بشکافت و خود را بدو نمود. زروان پرسید: کیستی ! پاسخ داد پسر توام . زروان گفت : پسرم دارای بوی خوش و نورانی است و تو ظلمانی و بدبویی ! دراین هنگام اهورمزد با پیکری نورانی و معطر خویشتن بدو نمود زروان او را به فرزندی شناخت . اهرمن وعده پدر را بخاطر آورد. زروان پاسخ داد که سلطنت جهان را مدت نه هزار سال به اهریمن خواهد داد، اما پس از سرآمدن مدت مزبور اهرمزد تنها سلطان جهان خواهد بود… باید دانست که بعدها زروان را با زردشت و هر دو را باابراهیم خلیل  در هم آمیختند…
 
هرمزد و اهریمن، هردو از زمان زاده شدند.
 
هرمزد سرور نیكی و روشنایی در قلمرو آسمان سكنا داشت . اهریمن عنصر شر و زشتی در  زیر زمین ساكن بود . اهورا مزدا یا هرمزد، پس از انجام آفرینش مقرر كرده تا مردمان به مدت سه هزار سال دركالبد مینوی خود زندگی كنند . در چنین هنگامی دیو زشتی و بدی سر از زیر زمین بیرون كرد و برآن شد تا جهان نور را آلوده كند اما چون خود را در برابر نور و نیكی ناتوان یافت  به جایگاه تاریك و زیر زمین بازگشت.
پس از آن سه هزار سال دیگر  جهان  به شکل مادی درآمد.در سه هزار سال  سوم نبرد بین اهریمنیان و اهوراییان است. در آخرین سه هزار سال نجات بخش ها می آیند و جهان پایان می گیرد. اما آفرینش بدینگونه است:
آفرینش آسمان:
در آفرینش آسمان، اهورا نخست گوی آسمان و ستارگان را آفرید .
در چنین هنگامی اهریمن در مغاك خود به خوابی گران فرو رفته بود كه جهی،دخترش او را بیدار كرد و راه را به وی آموخت . پس گروه دیوان به قلمرو آسمان تاختند و جهان روشنایی را تیره گون ساختند.پس اهریمن سیارات را آفرید و نه شبانه روز جنگی سخت در گرفت و سر انجام دیوان شكست یافتند و روشنایی دوباره جایگزین شد.
آفرینش آبها :
در این هنگام از چشمه ای به نام آردویسور آناهیتا آبهایی فراوان از یك هزار جوی گذشت و به دریای فراخكرت كه یك سوم زمین را اشغال كرده بود فرو ریخت.
آفرینش خشكی ها و زمین:
باران زیادی بارید و همه جانوران زیانكار از بین رفتند و چون آب فرو رفت، خشکی های سی و سه گانه پدید آمد و اهریمن خشمگین شد و از خشم لرزید و كوهها از زمین روییدند.بزرگترین كوها البرز كوه بود.
آفرینش گیاهان:
پس از آفرینش زمین امرتات، با همكاری تشتر ستاره ای كه باران ریز بود، زمین را از گیاهان فراوان پوشاند. امرداد ده هزار گیاه شفا بخش و اهریمن ده هزار گیاه بیماری زا بوجود آورد. پس از آن گیاه درخت همه تخم در میان دریای فراخكرت رویید تا نیرو دهنده همه ی گیاهان باشد. اهریمن برای نابودی درخت همه تخم سوسماری و اهورا مزدا برای نجات درخت ده ماهی بزرگ آفرید.
آفرینش آتش:
در اساتیر ایرانی آتش تخم و بذر بسیاری از آفریده هاست.
آفرینش جانوران:
در ابتدا تنها آفریده گاوی نر بود و تخم همه جانوران وگیاهان را با خود داشت اما اهریمن گاو را بیمار كرد و گاو نخستین مرد و از پیکرش گیاهان و جانوران پدید آمدند
آفرینش بشر:
در آغاز روان كیومرث  یا گیامرت یا گلمرد چونان گیاهی از زمین رویید كه جنبه مینویی داشت آنگاه اهورا اور ا به صورت جوان پانزده ساله ای كالبد بخشید و در پی تلاش های اهریمن كیومرث ازمیان رفت. پس از چهل سال جفت بشر یعنی مشیه و مشیانه به صورت دو ساقه ریواس به هم پیوسته و همبال و همبالا که دست بر شانه  ی یکدیگر داشتند، از خاك روییدند.
 
در شاهنامه:
 
اما آفرینش جهان در نگاه فردوسی چگونه است؟ نخست باید اشاره کرد که کتاب های تاریخی و داستانی آن زمان همه از دریچه ی دینی به آفرینش جهان نگاه کرده اند.
 
حکیم توس در اوج اقتدار ادیان، در شاهنامه از سخن درباره داستان آفرینش به رسم دینی، چشم پوشیده و  در بیانی فشرده و زیبا به بازگشایی اساتیر ایران باستان پرداخته است.آفرینش خط و هنر و آوردن آتش برای مردمان و پیدایش خانه سازی و شهرها نیز که در استوره های دیگر مانند استوره های یونان از کارهای خدایان است، در شاهنامه به یکسر از خدایان گرفته شده و  این انسان است که دست به آفرینش  و کشف می زند.
 
شاهنامه نه چونان دیگر کتاب های همزمان خود  با انبوهی از ستایش نامه ها و مداحی ها، بلکه با نام ایزد خرد و جان آغاز می شود.
 
درباره  جهان آفرین :
 
شنیدم ز دانا دگرگونه زین
 
چه دانیم راز جهان آفرین
 
ز نام و نشان و گمان برتر است
 
نگارنده برشده گوهر است
 
به بینندگان آفریننده را
 
نبیتی مرنجان تو بیننده را
 
نیابد بدو نیز اندیشه راه
 
که او برتر از نام و از جایگاه
 
از این پرده برتر سخن گاه نیست
 
به هستیش اندیشه را راه نیست
 
از نام های  آفریدگار در شاهنامه یکی ایزد است.ایزد در اوستا (یزته) در سانسکریت (یجته ) صفت از ریشه یز بمعنی جشن و شادمانی و ستودن سپس در واژگان یشت و یسن و یزد به کار رفته است.
 
واژه ی یزدان که به معنی آفریدگار به کار می بریم جمع است زیرا روزگاری مردمان بر این بارور بودند که آسمان پر از ایزد یا یزد است که هرکدام فرشته ای هستند. سپس تر یک فرشته، دیگر فرشته ها را به زیر کشید و ایزد بزرگ و یگانه شمرده شد. از نگاه تاریخی این رویداد در زمانی بود که انسان برای یکجا نشینی و اتحاد قبیله ها تلاش می کرد.
 
خدا در پهلوی و پازند  از کلمه ی خواتای به معنی شاه است و خواتای نامک همان شاهنامه است.
درباره آفرینش جهان فردوسی باورهای ایرانیان باستان را می آورد. بر اساس آن جهان از چهار آخشیج  یاعنصر آتش و آب و خاک و هوا شکل گرفته و از هیچ پدید آمده است. ترتیب آفرینش در شاهنامه  همان است که در باورهای ایرانیان قدیم  بوده و در فروردین یشت  نیز آمده است: نخست آسمان، سپس آب، سپس زمین، گیاهان، جانداران و در پایان انسان.
 
از آغاز باید که دانی درست
 
سر مایه ی گوهران از نخست
 
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
 
بدان تا توانایی آرد پدید
 
سرمایه ی گوهران این چهار
 
برآورده بی‌رنج و بی‌روزگار
 
یکی آتشی برشده تابناک
 
میان آب و باد از بر تیره خاک
 
نخستین که آتش به جنبش دمید
 
ز گرمیش پس خشکی آمد پدید
 
وزان پس ز آرام سردی نمود
 
ز سردی همان باز تری فزود
 
چو این چار گوهر به جای آمدند
 
ز بهر سپنجی سرای آمدند
 
گهرها یک اندر دگر ساخته
 
ز هرگونه گردن برافراخته
 
پدید آمد این گنبد تیزرو
 
شگفتی نماینده ی نوبه‌نو
 
در این استوره ها درخت و کوه از زمین می رویند و می بالند و نیرویی از بالا آنها را نمی آفریند:
 
چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ
 
زمین شد به کردار روشن چراغ
 
ببالید کوه، آبها بر دمید
 
سر رستنی سوی بالا کشید
 
زمین را بلندی نبد جایگاه
 
یکی مرکزی تیره بود و سیاه
 
ستاره برو بر شگفتی نمود
 
به خاک اندرون روشنائی فزود
 
همی بر شد آتش فرود آمد آب
 
همی گشت گرد زمین آفتاب
 
گیا رست با چند گونه درخت
 
به زیر اندر آمد سرانشان ز بخت
 
ببالد ندارد جز این نیرویی
 
نپوید چو پویندگان هر سویی
 
وزان پس چو جنبنده آمد پدید
 
همه رستنی زیر خویش آورید
 
آنگاه آفرینش انسان است که با خرد خویش، کلید همه رازهای جهان را در دست دارد و گرانیگاه اندیشه ی فردوسی است:
 
چو زین بگذری مردم آمد پدید
 
شد این بندها را سراسر کلید
 
سپس انسان برمی خیزد و راست می ایستد و با خردکارسازجهان  خویش را دگرگون می سازد:
 
سرش راست بر شد چو سرو بلند
 
به گفتار خوب و خرد کاربند
 
پذیرنده ی هوش و رای و خرد
 
مر او را دد و دام فرمان برد
 
فردوسی از همان آغاز شاهنامه بر نقش سترگ انسان در جهان اشاره دارد:
 
ترا از دو گیتی برآورده‌اند
 
به چندین میانجی بپرورده‌اند
 
نخستین فطرت پسین شمار
 
تویی خویشتن را به بازی مدار
 
نخستین انسان  به باور شاهنامه در کوه زندگی می کند
 
پژوهنده نامه باستان
 
که از پهلوانان زند داستان
 
چنین گفت که آیین تخت و کلاه
 
کیومرث آورد و او بود شاه
 
کیومرث بود بر جهان کدخدای
 
نخستین بکوه اندرون ساخت جای
 
سر تخت و بختش آمد ز کوه
 
پلنگینه پوشید خود با گروه
 
داستان مشی و مشیانه در شاهنامه وجود ندارد. (بسیاری همچون مری بویس باور دارند که بخش نخست تورات به نام سفر پیدایش از داستانهای ایرانی گرفته شده. بلعمی می نویسد: مشی و مشیانه همان است که مسلمانان آنرا آدم و حوا خوانند)
 
داستان آفرینش در شاهنامه در چهار بخش آورده شده است: نخست آفرینش جهان. سپس انسان. سوم آفتاب و چهارم ماه.
 


گروهي از محققان از كشفي خبر داده اند كه قوانين شناخته شده فيزيك را نقض مي كند.

 

روز جمعه، ۱ مهرماه (۲۳ سپتامبر)، پژوهشگران موسسه اروپايي تحقيقات هسته اي - سرن - در ژنو، سوئيس، كه از پيشرفته ترين مراكز تحقيقات فيزيك ذرات بنيادي در جهان است، گفتند كه در جريان آزمايش هايي كه در اين مركز صورت گرفته كشف شده است كه ذرات بنيادي "نوترينو" با سرعتي بيش از سرعت نور حركت كرده اند.

براساس قوانين رايج فيزيك، سرعت نور يعني سرعت حركت ذرات نور در خلاء، كه حدود سيصد هزار كيلومتر در ثانيه است، حد سرعت ممكن محسوب مي شود و هيچ شكلي از ماده، انرژي و اطلاعات نمي تواند با سرعتي بيش از اين حركت كند.

 

به اين ترتيب، اگر يافته جديد محققان سرن تاييد شود، فرضيه نسبيت اينشتين و در نتيجه، نگرش بشر امروز نسبت به جهان هستي و رفتار پديده هاي كيهاني به گونه اي اساسي دگرگون خواهد شد.

 

در حال حاضر، تنها دو آزمايشگاه ديگر در جهان، يكي آزمايشگاه فرميلب (Fermilab) در نزديكي شيكاگو در آمريكا و ديگري آزمايشگاهي در ژاپن، امكان آن را دارند تا آزمايشي مشابه آنچه را كه در سرن اجرا شد تكرار كنند هر چند فعاليت آزمايشگاه ژاپني از زمان وقوع زمين لرزه و سونامي در ماه مارس موقتا متوقف شده است.

 

در مورد كشف جديد، پژوهشگران سرن گفته اند كه در اين آزمايش، شعاعي از ذرات بنيادي نوترينوس از شتاب دهنده اي در ژنو به سوي آزمايشگاهي در ايتاليا پرتاب شد و اندازه گيري ها نشان داد كه سرعت حركت اين ذرات اندكي بيش ار سرعت نور بوده است.

 

ذرات بنيادي با سرعتي بيش از سرعت نور به مقصد آزمايشگاه گران ساسو در ايتاليا رسيدند

 

نوترينو ذره اي بنيادي و داراي جرمي اندك اما غير صفر، فاقد بار الكتريكي و قادر به عبور از تقريبا تمامي اشكال ماده است و در آزمايش مركز سرن، پرتويي از اين ذرات با حركت در زير سطح زمين، به آزمايشگاه "گران ساسو" در فاصله بيش از هفتصد كيلومتري رسيد.

 

به گفته پژوهشگران، حتي با منظور كردن ضريب خطا در اين آزمايش، فزوني سرعت حركت اين ذرات از سرعت نور قابل قبول بوده است.

 

آنان گفته اند كه با توجه به اهميتي كه چنين كشفي داشته، مدتي را به بررسي آن پرداختند تا اطمينان حاصل كنند در جريان انجام آزمايش و اندازه گيري نتيجه آن، اشتباهي روي نداده است.

 

چند سال پيش، آزمايشگاه فرميلب در شيكاگو نيز به كشف مشابهي دست يافت اما به دليل خطاي قابل ملاحظه اي كه در اندازه گيري وجود داشت، آن را معتبر ندانست.

 

در صورتي كه اين آزمايشگاه در صدد تكرار آزمايش انجام شده در سرن برآيد، بي ترديد آن را با دقت بيشتري اجرا خواهد كرد.

 

همچنين، انتظار مي رود كه فيزيكدانان ژاپني نيز با استفاده از امكاناتي كه در اختيار دارند، در صدد تكرار اين آزمايش برآيند.

 

يژوهشگران سرن، ضمن ابراز تعجب از چنين كشفي، وعده داده اند كه به زودي جزئيات بيشتري را در اين زمينه منتشر كنند تا ساير فيزيكدانان نيز بتوانند به تكرار آزمايش و بررسي مستقل اين پديده بپردازند.

 

يكي از دست اندركاران اين آزمايش گفته است كه چنين كشفي چنان غيرمنتظره و نامحتمل است كه بدون بررسي هاي بعدي و تاييد نتيجه آن توسط كسان ديگر هرگز نمي توان آن را نهايي تلقي كرد.

منبع: بي بي سي

 



جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 14:29 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

با توجه به اینکه مهمترین بخش هر دانشگاه از نظر دانشجویان همون سلف غذاخوری دانشگاهه، تصمیم گرفتم از مقایسه  سلفهای غذاخوری این دو دانشگاه شروع کنم!

 

این از سلف کاملاً شیک و مدرن دانشگاه ما:

سلف دانشگاه ما

اینم از سلف ساده و معمولی دانشگاه هاروارد!

سلف غذاخوری دانشگاه هاروارد

در اینجا ما کمی با دانشگاه هاروارد فرق داریم ولی در عکسهای بعدی شباهتهای بین این دو دانشگاه رو میبینید!

یک تصویر از سردر دانشگاه ما(خداییش هم نسبت به دانشگاههای اطراف سره)

 سر در دانشگاه ما

تصویری از سر در دانشگاه هاروارد ( بچه ها به نظرتون این دو تا تو عکس چکار میکنن؟)

سر در دانشگاه هاروارد

این  هم نمایی زیبا از ساختمان دو دانشگاه پیام نور شوش و هاروارد!

 ساختمان دانشگاه ما

ساختمان دانشگاه هاروراد

این هم از فضای سبز دانشگاه ما یا همون پارک دانشجوی خودمون که این درختای بیچارش جرات رشد کردن ندارن چون در جا کوتاهشون میکنن!

فضای سبز دانشگاه خودمون

تصویری از فضای سبز دانشگاه هاروارد

فضای سبز دانشگاه هاروراد

و در آخر هم تفاوت بین دانشجویان دو دانشگاه که از نظر من از تمام موارد بالا مهمتره!

دانشجویان دانشگاه هاروارد فیس بوکو میسازن!

مارک زوکربرگ سازنده ی فیس بوک

ولی دانشجویان ما وبلاگ کاواکو!

مجید و احمد سازندگان وبلاگ کاواک

در نهایت ازتون میخوام نتیجه گیری شخصی خودتون رو از این مطلب به ما هم اطلاع بدید!

در اخر امید وارم بچه های هاواک نارحت نشده باشن ه مطلبشون رو در وبم اوردم.



جمعه 22 مهر 1390برچسب:رتبه دانشگاههای ایران, :: 14:2 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

رتبه دانشگاههای ایران

 

دانشگاه تهران 1463 
دانشگاه علوم پزشکی تهران 2301 
دانشگاه تربیت مدرس 2633 
دانشگاه علم و صنعت 2699 
دانشگاه فردوسی 2790 
دانشگاه شریف 2844 
دانشگاه علوم پزشکی شیراز 2953 
دانشگاه شهید بهشتی 3536 
دانشگاه امیرکبیر 3004 
دانشگاه اصفهان 3208 
دانشگاه صنعتی اصفهان 3266
دانشگاه خواجه نصیر 3308 
دانشگاه امام صادق 3325 
دانشگاه شیراز 3362
دانشگاه شهید بهشتی 3536
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان 3956
دانشگاه تبریز 4139
دانشگاه علوم پزشکی تبریز 4277
دانشگاه علوم پزشکی ایران 4387
دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی 4666
دانشگاه کاشان 4709
دانشگاه ارومیه 4754
دانشگاه پیام نور 4915
دانشگاه شهید چمران اهواز 4965
دانشگاه الزهرا 4995
دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب 5119
دانشگاه بوعلی سینا 5290
دانشگاه علوم پزشکی مشهد 5371
دانشگاه علوم پزشکی گیلان 5421
دانشگاه یزد 5633
دانشگاه امام رضا مشهد 5704
دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله 5992
دانشگاه زنجان 5994
دانشکده علوم حدیث 6021
دانشگاه سیستان و بلوچستان 6051
دانشگاه شهید باهنر کرمان 6097
دانشگاه مازندران 6114
و الی آخر



 

http://www.alborznews.net/files/fa/news/1387/8/18/3156_713.jpg

 




در بررسی نمادهای متعلق به شیطان‌پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است .
 


ادامه مطلب ...


 
درباره وبلاگ

کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود و انسان با نخستین درد. در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی کرد- من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان My Elysium و آدرس brokenangles.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان