My Elysium
درس معلم گر بود زمزه ی محبتی جمعه به مکتب اورد طفل گریز پای را
یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, :: 18:6 :: نويسنده : faraz khanbabaei
فلسفه عدم خشونت و آثار آن در اندیشه جان لاک و گاندی(قسمت دوم)فلسفه عدم خشونت و آثار آن در اندیشه جان لاک و گاندی عدم خشونت پدیده ای است که در تاریخ آمیخته به خشونت بشر شکل گرفته تا چنان که پل ریکور نیز اذعان می کند به صورت تکلیفی برای همگان و پدیده ای تاریخ ساز درآید. فلسفه ی عدم خشونت، ضمن رد تاريخ خشونت، به دنبال پايه گذارى تاريخ ديگرى است كه مبناى آن احترام و آگاهى از جایگاه فردى «ديگرى» است و شناخت این جایگاه مستلزم نوعی جهان بینی خاص اخلاقی است...
گاندی و «آهیمسا» قرن بیستم میلادی، قرنی مملو از انقلاب، جنگ، شورش، حکومت های توتالیتر و نهضت های آزادی خواهی در بخش وسیعی ازدنیا، قرن دو جنگ جهانی ، بمب و بازدارندگی اتمی و تصفیه دگراندیشی با روشهای عقلانی بود. در این میان به قول نیچه چه خون ها که در پای مفاهیم مجردی چون آزادی ، حقوق و... ریخته شد که در بسیاری از موارد هم آنچه بعد از این همه به دست آمد جز افسوس نبود. قرن بیستم علاوه بر اسامی که بدان نامیده می شود، قرن جنبش ها و نهضت های خشونت آمیز بود. یکی از مهم ترین نمودهای این جنبش های انقلابی و آمیخته با خشونت قرن بیستم، انقلاب اکتبر ١٩١٧ روسیه است که ماحصلش رسیدن از فئودالیته تزاری به توتالیتریسم استالینی بود. در این میان جنبش های بسیاری به تاسی از منش خشونت آمیز مارکسیسم که راه سعادت بشر پرولتاریا را انقلاب داس و چکش و دیکتاتوری پرولتاریا می دانست، در سرتاسر جهان پی گرفته شد. از روسیه تا امریکای جنوبی و چین و... ؛ اما در این میان صدای دیگری از جنس عدم خشونت از شرق و از اندیشه ی گاندی به گوش می رسید. گاندی در مقام یکی از پایهگذاران معاصر اندیشهی عدم خشونت، از جمله متفکران اساسی مکانیسمهای دفاعی جامعهی مدنی در برابر خشونت دولت است. قبل از پرداختن به اندیشه ی سیاسی گاندی لازم است که دو نکته را همواره مد نظر قرار دهیم: نخست؛ تمام گفتار و اعمال گاندی ناشی از احساس و درکی بود که او از واقعیت داشت." (من) تابع حقيقت هستم و در واقع، حقيقت را بر آزادي ترجيح ميدهم".(21) دوم؛ او سرسپرده ی هیچ یک از مکاتب فکری شرق و غرب نبود. گاندي به مسيح(ع) و شيوة مبارزة آن حضرت، كه به نظر وي براساس اصل عدم خشونت بوده است، علاقه و ارادت بسيار نشان ميداد؛ چنانكه به قرآن نيز احترامي شايان مينهاد. او در افکار خود از منابع گوناگونی نظیر قدما و همچنین متون یونانی بهره می گرفت. اندیشه ی سیاسی گاندی با وجودی که از مکاتب و اندیشه های غربی و شرقی گوناگونی سیراب می شود، به هیچ یک از این سرچشمه ها تمایلی ندارد. يكي از اصول بسيار كهن كيش هندو (كه «مهاويرا» ــ مؤسس آيين جَين ــ و «بودا» نيز بر آن مُهر تأييد زدهاند) صدمه نزدن به موجودات زنده و پرهيز از آزار و كشتار آنهاست كه از آن با عنوان «آهَيْمسا» ياد ميشود. آهیمسا (فلسفه عدم خشونت):گاندی قول ماکیاولی را باور نداشت که هدف وسیله را توجیه می کند. او با پیوند زدن شفقت مسیحی _ ارتدوکسی که از لئو تولستوی رمان نویس بزرگ روس_از جمله بزرگان معتقد به تفکر عدم خشونت_آموخته بود، میراثی به جا گذاشت که از موهبت های قرن بیستم به شمار می آید. از نظر او باید از اعمال خشونت، پرهیز کرد. از نظر گاندی تنها پدید آورنده ی خشونت، خشونت است و تنها روش خلاصی از خشونت، عدم ارتکاب آن است. "شرّ جز با خشونت پايدار نميماند... اگر نميخواهیم شر قوّت بگيرد بايد از هرگونه خشونت بپرهيزيم".(22) گاندی بر آن تأکید داشت که خشونت در هیچ جا و تحت هیچ شرایطی نباید اعمال شود. این روشی بود که گاندی خود در برابر دشمنانش به کار میبرد و در نهایت توانست دست استعمارگران و زورگویان را از اموال و امکانات عمومی هم میهنانش کوتاه کند."تنها نگرفتن جان يك موجود ديگر كافي نيست، بلكه نبايد حتي كساني را هم كه ظالم ميپندارند، مجروح ساخت و هرگز نبايد برايشان خشم گرفت؛ بايد ايشان را دوست داشت. بايد با استبداد مخالفت كرد، ولي نبايد به مستبد آزار رسانيد. بايد او را با محبت مغلوب ساخت و از فرمان او تا دم مرگ سرپيچي كرد".(23) البته آنچه گاندی بر آن تأکید میکرد این بود که اندیشه ی خشونت پرهیزی ،صرفاً عملی منفی نیست بلکه عملی مثبت است، و به تودهها امکان میدهد تجربه ی جمعی را بیازمایند و به قدرت خود، آگاهی بیشتری پیدا کنند. ملایمت و عدم خشونت در شکل مثبت خود از دیدگاه گاندی عبارت است از محبت به معنای وسیع و نیکی عظیم. از این زاویه، پیروان طریقه ملایمت و عدم خشونت نه تنها باید دشمن را دوست بدارند بلکه باید رفتار شان در قبال خطاهای دشمن که با آن ها بیگانه است درست مانند رفتاری باشد که با پدر و یا فرزند خطاکار خود دارند. انسان نمیتواند دشمن خود را فریب بدهد و یا از او بترسد و یا او را بترساند. "همانطور كه نميخواهم از خطاهاييكه همواره خود را مسئول آنها ميدانم رنج ببرم، در برابر ديگران نيز ميكوشم بدون آسيب رساندن به كسي كه بد ميكند، بدي را هر جا كه باشد تعقيب كنم".(24) گاندی طریقه ملایمت و عدم خشونت را، مبارزه علیه کلیه ی بدیها می شمارد و آن را از حس انتقام و کشتار قویتر و فعالتر می داند. به عقیده ی او نباید در برابر شمشیر متجاوز شمشیر بلندتری برداشت بلکه به جای مقاومت جسمی باید مقاومت روحی از خود نشان داد. مقاومت روحی موجب میشود که متجاوز به تشویش افتاده و تسلیم بشود. بنابراین گاندی با تأکید بر وجه مثبت اندیشه عدم خشونت، تحمیل رنج به خویشتن را به جای تحمیل آن بر دیگری توصیه میکند ( شاید به همین دلیل ياسپرس دربارة مبارزات استقلالطلبانة گاندي معتقد بود كه «عدم خشونت گاندي فيالواقع خشونت را حذف نميكند و فقط جهت آن را تغيير ميدهد»(25)؛ چرا که از نظر او حتي رياضت دادن به خود و رنجرساني به خويش هم نوعي خشونت است.) و انواعی از راههای غیرخشونتآمیز را برای مبارزه با دشمن به کار میگیرد. اندیشه عدم خشونت، اندیشهای است از سرِقدرت و پیرو این اندیشه در حالی از آن تبعیت میکند که در موضع قدرت قرار دارد. او رنج و سختی را بر خود روا میدارد و از راههای غیرخشونتآمیز استفاده میکند تا دشمن متجاوز را به زانو درآورد و او را به خطاهای خویش آگاه و معترف سازد. عدم خشونت و ملایمت مورد نظر گاندی به صورت دینامیکی به معنای رنج بردن که هدف آن تسلیم ذلیلانه به اراده افراد شرورباشد، نیست. منظور از عدم خشونت مقاومت ارادی کامل انسان در برابر اراده متجاوز است. گاندی اعلام می کرد که یقیناّ اگر قرار باشد اجباراّ بین خشونت و ترس یکی را انتخاب کند، خشونت را انتخاب خواهد کرد، زیرا از نظر او بهتر است هندوستان جهت دفاع از شرافت خود به اسلحه دست ببرد تا اینکه مانند پرستوها تماشاچی باقی مانده و به ننگ تماشاچی بودن تن در دهد. ملایمت و عدم خشونتی که گاندی از آن صحبت می کند با ترس یکجا نمیگنجد. به نظر او مردی که سرتا پا مسلح است ترسو و بزدل است. مسلح شدن یعنی ترس و ضعف. از طرف دیگر توجه به این نکته ضروری است که از دیدگاه گاندی خشونت پرهیزی (آهیمسا) در قالب اصل کلیتر مبارزه به خاطر حقیقت (ساتیاگراها) قرار میگیرد که در آن «ساتیا» به معنی حقیقت و«گراها» به معنای پافشاری بر آن است. در این مورد گاندی تأکید میکند که خشونت پرهیزی باید به عنوان تنها راه رسیدن به حقیقت در نظر گرفته شود و در نتیجه بر یکی از دیگر اندیشههای مهم خود یعنی تناسب هدف و وسیله انگشت میگذارد. به عبارت دیگر روش های خشونت آمیز تناسبی با حقیقت ندارند. ملایمت و حقیقت در آهیمسا با هم مربوط و توأم اند و فرق بین این دو از جمله محالات است. هر دوی اینها مانند دو روی یک سکه یا یک قطعه صیقلی شده معدنی هستند، میتوان گفت ملایمت ،وسیله و حق ،هدف است. روشهای خشونت پرهیز گاندی در آفریقای جنوبی مانند دعوت مردم به اعتراض و اعتصاب و راهپیماییهای طولانی تجاربی برای او ایجاد کرد تا راه خود را در هند ادامه دهد.(26) گاندی خود به زندان میرفت و از مردم می خواست تا با اعتراضات خود زمینه به زندان رفتن خویش را آماده کنند. او به پیروانش یاد داده بود تا درهنگام دستگیری با لبهای خندان و با اراده خویش گام به زندان بگذارند تا زندان های حکومت از انبوه جمعیت پر شوند و حاکمان ناگزیر از آزاد کردن مردم باشند. او از دوستدارانش می خواست تا در هنگام حمله ماموران بر روی زمین بنشینند و تنها از خود محافظت کنند بدون اینکه کوچکترین خشونتی به خرج دهند. دعوت او از مردم برای تحریم کالاهای خارجی و تکیه بر چرخهای نخ ریسی از جمله اقدامات مهم او در مبارزه با استعمار انگلستان بود. گاندی در این راه به اقدامات جالب توجه فراوانی دست زد که از جمله آنها می توان به بازپس گرداندن مدالی که نایبالسلطنه به او اعطاء کرده بود یا حضور با همان لباسهای اندک و سادهاش در کاخ پادشاه انگلستان اشاره کرد. گاندی بارها در روستاها به فعالیت پرداخت و آموزش مردمان و فرزندانشان برای او بسیار مهم بود. اعتصاب غذا و روزه گرفتن از روشهای معمول گاندی در مبارزه بود، او می گفت باید به خود رنج داد اما بر دشمن خشونتی روا نداشت. باید توجه داشت که اندیشه عدم خشونت در دیدگاه گاندی به غیر از مبارزات غیرخشونت آمیز برای مبارزه با بیگانگان و کسب استقلال هند شامل یک برنامه ی دراز مدت توسعه ی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیز می شود و در شکلی جامع تر، این اندیشه راه و روشی برای زندگی و همچنان که قبلاّ هم گفته شد وسیلهای برای رسیدن به حقیقت است. روش جديد عدم همكاري مبارزۀ بدون خشونت گاندي ناگهان ذهنها را روشن ساخت. روشي بود كه از دل سنتهاي هند جوانه زد؛ براي ملتي بيسلاح كاملاً اجراشدني بود و درك و بصيرت گاندي از فرهنگ سياسي انگليس موجب طرح اين شيوه گشت.(27) اگر چه از نظر گاندی هدف کوتاه مدتی چون کسب استقلال هند، از مسیری غیرخشن به دست میآمد، اما هدف بلند مدت او ایجاد یک جامعه ی غیرخشن و حقیقتآمیز بود. گاندی عمیقاّ از بروز خشونت در میان هندوها و مسلمانان یا دیدگاه تبعیض آمیز آنها در مورد نجس ها (اچهوت) نگران بود و برای ریشه کنی این مسائل بسیار تلاش می کرد. توسعه ی انديشه ی عدم خشونت (آهيمسا) دستاورد گرانبهایی است كه جهان آن را به گاندي مديون است. عدم خشونت شايد مهمترين رکن انديشه ی گاندي باشد كه در تركيب با انديشههاي حقيقت، استقلال، آزادي، برابري و… ساختمان انديشه گاندي را شكل ميدهد. آنچه گاندي ميفهميد و بيان ميكرد اين بود كه خشونت رابطهاي با آدمي ندارد و انسان كامل، انساني است كه خشونت را به نحو کامل از خود دور نگاه دارد. انديشه ی گاندي در آنجا كه كاربرد خشونت را حتی در برابر كساني كه بر ما خشونت روا ميدارند مجاز نميداند، معني و مفهوم پيدا ميكند و از انديشه طرفداران عدم خشونت ظاهري، متمايز ميشود. اصل آهيمسا يا نظرية عدم خشونت، به عنوان اساسيترين ركن انديشه و عمل گاندي که با طرح جدی و عملی این اصل، تأثيرات مثبتي بر فكر و رفتار هموطنان خويش نهاد، توجه بسياري از انديشمندان انساندوست جهان را ــ بهويژه در اروپاي جنگزده و خشونتگزيدة نيمة اول قرن بيستم ــ به مثابة يك مصلح بزرگ بشري به سوي او سوق داد. رادها كريشنان، انديشمند معاصر هند، گاندي را «نماد جاويدان عشق و تفاهم» در دنيايي ميشناسد كه «از شدت نفرت به توحش رسيده و از شدت سوءتفاهم از هم گسيخته است»(28) و توينبي، مورخ و تحليلگر مشهور غربي، معتقد است كه «گاندي راهي يافت تا دگرگوني عظيم سياسي، انتقال قدرت در سطح وسيع، بدون خونريزي و خصومت صورت بگيرد» و با اين كار «نمونهاي پيش نهاد تا مابقي دنيا از آن سرمشق پيروي كنند. او در قلمرو سياست به بشريت درسي اخلاقي آموخت و اين درس در آستانة عصر اتم بود»؛ عصر پيشرفت انباشتهشدة انسان در تكنولوژي و علم، و بهرهبرداري فوري از آن براي ساختن سلاحهاي كشنده و ويرانگر اتمي.(29) چنانچه سیاست هنر سازمان دهی جامعه است، بدون نفی خشونت هیچ گونه عرصه ی عام دموکراتیکی صورت حقیقی نخواهد یافت. چرا که در صورت حکومت یک حقیقت بر جامعه، دلیلی برای تساهل و احترام گذاشتن به دیگرانی که با این حقیقت موافق نیستند وجود ندارد؛ در نتیجه تنها روشی که الزامی می شود به بند کشیدن یا نابود کردن دیگران است. شاید جدال بین طرفداران تساهل و قائلین به خشونت از اختلاف در اعتقادی بنیادین در خصوص زندگی و هدف سرچشمه می گیرد. ولتر معنای تساهل را این گونه تکمیل می کند: تساهل چیست؟ پیامد طبیعی انسانیت ماست. ما همگی محصول ضعف و سستی هستیم. اهمال کار و جایز الخطا. پس بیاییم حماقت های یکدیگر را ببخشیم. این اولین اصل در قانون طبیعت است، اولین اصل از حقوق تمامی انسان ها. نویسنده سمیرا محتشم: نظرات شما عزیزان:
|
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |