My Elysium
درس معلم گر بود زمزه ی محبتی جمعه به مکتب اورد طفل گریز پای را
یک شنبه 8 آبان 1390برچسب: مصاحبه اي با استاد شهریار زمستان1366, :: 22:22 :: نويسنده : faraz khanbabaei
![]()
سؤال : لطفا اگر ممكن است بفرمائيد عشق در شعرهاي شما چه نقشي دارد؟ جواب : شما مي دانيد كه اصولا خودشناسي از راه علم و عقل و تفكرحاصل نمي شود لازمه خودشناسي عشق است، عشق هم تشعشع ذات الهي است.اما مراتب مختلف دارد، كلاسهاي متفاوت دارد.خيلي ها هستند عشق و هنر را مي گيرند، اما چون كلاسشان پائين است لباس و ظاهر آن را به جاي خود آنها مي گيرند تنها كساني كه به كلاس بالاتر مي رسندمعني اينها را درك مي كنند.انسان هم يكمرتبه نمي تواند به بالاترين كلاس برسد، اينست كه انسان يكمرتبه حافظ متولد نمي شود، حافظ را بايد از چهل سالگي به بالا شناخت.يعني از وقتي كه به آخرين كلاس رسيده.عشق در سنين مختلف، محدوده هاي مختلفي دارد.عشق به پدر، عشق به مادر، عشق به يك دختر[اما انسان كامل دراين كلاسهاي پائين درجا نمي زند] محدوده را بزرگتر و بزرگتر مي كند تا جائي كه، تمام آفرينش را مي گيرد و نظير سعدي مي گويد، عاشقم برهمه عالم، كه همه عالم از اوست.با اين وصف مي توان گفت كه من با عشق زاده شدم، با عشق زندگي كردم و با عشق هم جان خواهم داد.طبعا شعر من هم انعكاسي از روحيات واقعي خودم هست. سؤال : آيا يك شاعر مي تواند تمامي احساسات خود را درمورد موضوعي خاص به وسيله ي شعر بيان كند؟ جواب : نه خير، انسان نمي تواند آنچه بالقوه دارد، تماما به فعل درآورد.يك شاعر حتي در موفق ترين اثرش، آنچه را كه در ايده آل دارد نمي تواند تصوير كند، منتها مسأله نسبيت است يكي توانائي تصوير گوشه اي از ايده آلش را دارد و يكي به ايده آلش نزديك مي شود. سؤال : درمورد نيما چه نظري داريد؟ ادامه مطلب ... |
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |